کارنمای علوم تربیتی
بخشی از کارنمای رشته علوم تربیتی عبارت است از :
ورود به دانشگاه دولتی
به زمان کنکورکه رسیدم با رتبه خیلی خوبی دانشگاه هم قبول شدم اما ازآنجایی که در آن ایام اطلاعی کافی از دانشگاه فرهنگیان نداشتم رشته ی کامپیوتر در دانشگاه کمالوند خرم آباد پذیرفته شدم در همان ایام بود که خواهر زاده ام که هم سن سال خودم بود در دانشگاه فرهنگیان قبول شد او درباره ی دانشگاه فرهنگیان به من گفت شرایط و نحوه و مراحل پذیرش دانشجو در این دانشگاه و همچنین مزایای تحصیل و فارغ التحصیل شدن در این دانشگاه را برای من شرح داد از همان جا بود که به این فکر افتادم که پیگیر باشم و دنبال موقعیتی مناسب برای ورود به این دانشگاه باشم .از بین اعضای خانواده داداش و زن داداشم که خود نیز معلم بود علاقه شدیدی به معلمی وشغل معلمی داشتند ودارند آنها نیز یکی دیگر از دلایل ومشوقین اصلی من دراین زمینه بودندوهستند وهمیشه بیان داشتند که همیشه یکی از آرزوهایشان این بوده که معلم بشوم،اینگونه بود که به تشویق من پرداختند.یک ترم را در رشته ی کامپیوتر در دانشگاه خرم آباد گذراندم که متوجه شدم دانشگاه فرهنگیان باز دانشجو می پذیرد از فرصت بدست آمده نهایت استفاده را کردم و در تکمیل ظرفیت رشته ی علوم تربیتی سهمیه ی استان انتخاب رشته نمودم. اشتیاق و علاقه ام به معلمی بود و امید به اینکه بتوانم در دانشگاه تربیت معلم قبول شوم مرا سرپا نگه داشت وبه من انگیزه می داد چون تنها هدفم معلم شدن بود وبه هی چیز دیگر هم فکر نمیکردم،یکی دیگر از اقوام(پسر عمویم) نیز که خودش هم معلم بود مرا بسیار تشویق کرد وگفت تو در این زمینه استعداد داری. خودم اول متوجه این موضوع نبودم ولی به مرور زمان فهمیدم که می توانم در آینده معلم خوب وتوانمندی بشوم،همیشه دوستانم وقتی مطلبی را که معلم تدریس می کرد ومتوجه نمی شدند سراغ من می آمدند واز من می خواستند تا برایشان آن مبحث را باز کنم وتوضیح بدم،و ابراز داشتند که وقتی تو مطلب را توضیح می دهی بهتر در می کنیم تا خود معلم، من نیز با کمال میل قبول می کردم وبا شوق فراوان بچه ها را یک جا جمع می کردم توبه تدریس می پرداختم.
ورود به دانشگاه فرهنگیان
بالاخره بعد مدتی لطف خدا شامل حالم شد ودانشگاه فرهنگیان قبول شدم وبه آرزوی دیرینه وقلبیم رسیدم، دوره ی دانشگاه تصور من ازدانشگاه فرهنگیان بسیار با آن چیزی که در آن دیدم و تجربه کردم متفاوت بود درابتدا فکر میکردم که در دانشگاه از نطر فضای علمی و تجهیزات هی مشکلی نخواهیم داشت و خوابگاه های خوب و خلوت و کتابخانه و …خوبی خواهیم داشت اما وقتی وارد فضای شلوغ و بی نظم خوابگاه شدم و با تعداد زیاد افراد قر ار گرفتم و همینطور کلاسهای شلوغ و کتابخانه ای که بسیار قدیمی است روبرو شدم تمام تصوراتم بهم ریخت وفهمیدم که باید چها رسال رابا کمبود ها وکاستی های آن بسازم اما با سپری کردن ترم اول من دوستان زیادی پیدا کردم و کم کم تمام کمبود ها را ازیاد بردم به هر حال این دوران دوره ی بسیار جالب و خوبی بود ودراین چهارسال ماهم دوستان خوبی پیدا کردیم هم چیزهای زیادی برای تبدیل شدن به یک معلم خوب یاد گرفتیم نمیدانم شاید چون من دردوران ابتدایی را دوست داشتم ومعلمانم به علت تشویق زیاد من بین دانش آموزان حس علاقه رادر من نهادینه کردند برای این شغل انتخاب شدم و معتقدم معلمی تنها علاقه نیست بلکه این علاقه را باید به تصویر کشید وبه عرصه عمل گذاشت تا نتایج بهتر وپر ثمرتری داشته باشد،هدف وانگیزه اصلی ام هم فقط وفقط رضای خدا وخدمت به خلق اوست،لذت می برم از اینکه به کسی چیزی می آموزم چون معتقدم هرچیزی زکات دارد وزکات علم هم آموختن آن است،اکنون نیز بعداز گذشت سال ها هدفم همان رضایت قلبی خدا وخودم بوده وهست واین مهم روز به روز در وجودم قوی تر می شود، ان شااله عمری باقی بماند ولطف وعنایت خدا شامل حالم شود توبتوانم تاآخر باهمین انگیزه پیش بروم
برای دانلود کارنمای رشته علوم تربیتی از این قسمت دکمه خرید و سپس پرداخت را بزنید.