گزارش تخصصی دبیر ریاضی
گزارش تخصصی دبیر ریاضی به همراه پنج نمونه رایگان پیشنهاد کوتاه و راهکار ارزشیابی تحت عنوان بررسی و حل اختلالات و مشکلات خانوادگی دانش آموز با فرمت ورد و قابل ویرایش و در 13 صفحه
سرفصلهای موجود در گزارش تخصصی دبیر ریاضی به قرار زیر است :
عنوان مطلب پیرامون قضیه بررسی و حل اختلالات و مشکلات خانوادگی
سرآغاز سخن پیرامون قضیه بررسی و حل اختلالات و مشکلات خانوادگی
دیباچه پیرامون قضیه بررسی و حل اختلالات و مشکلات خانوادگی
درک مشکل پیرامون قضیه بررسی و حل اختلالات و مشکلات خانوادگی
بیان شرایط حاضر پیرامون قضیه بررسی و حل اختلالات و مشکلات خانوادگی
تنظیم و جمع نمودن منابع پیرامون قضیه بررسی و حل اختلالات و مشکلات خانوادگی
مطالعه و بررسی اطلاعات پیرامون قضیه بررسی و حل اختلالات و مشکلات خانوادگی
بحث پیرامون حل مشکل دررابطه با بررسی و حل اختلالات و مشکلات خانوادگی
وضعیت ثانویه پس از حل مشکلات بررسی و حل اختلالات و مشکلات خانوادگی
بررسی بیشتر در رابطه با بررسی و حل اختلالات و مشکلات خانوادگی
ارائه مستندات پیرامون بررسی و حل اختلالات و مشکلات خانوادگی
پیش بینی نتایج در مورد بررسی و حل اختلالات و مشکلات خانوادگی
راهکارها پیرامون قضیه بررسی و حل اختلالات و مشکلات خانوادگی
رفرنس و منبع مورد استفاده بررسی و حل اختلالات و مشکلات خانوادگی
مقدمه
اکثر روز ها چون زود به مدرسه می رسیدم از پشت پنجره شاهد آن بودم که ساعت آخر وقتی زنگ مدرسه برای رفتن دانش آموزان به منزل نواخته می شود، خانمی نسبتا” جوان در حالی که ویلچری را که دخترکی بر روی آن نشسته هل می دهد و وارد مدرسه شده دختر را در حیاط بر روی ویلچر ر ها کرده و به سمت دفتر می رود.
در بین هیاهوی دانش آموزان در رفتن به منزل این ویلچر در حیاط باقی می ماند و دقایقی بعد یکی از دانش آموزان مدرسه می آمد و دسته ی ویلچر را می گرفت و منتظر می ماند و بعد از این که خانم جوان برمی گشت با هم به خانه می رفتند. این صحنه تقریبا” هر روز تکرار می شد. یک روز که باران شدیدی می بارید و من زود رسیده بودم و شاگردانم هنوز نیامده بودند، باز هم دیدم مادر و دخترک روی ویلچر از کنار در رد شدند تا « : ولی تا زنگ مدرسه یک ساعتی باقی بود. سریع خودم را به جلوی در رساندم و گفتم حمل ویلچر به مرکز .» زنگ مدرسه یک ساعتی مانده، لطفا” به داخل مرکز بیایید راحت تر بود. چون از سطح زمین یک پله بیشتر ارتفاع نداشت. خانم جوان قبول کرد و خودش ویلچر را بلند کرد و به داخل آورد.
به دلیل این که کف مرکز موکت بود بچه را از روی ویلچر بلند کرد و ویلچر را پشت در گذاشت و به داخل کلاس من آمدند. کمی خیس شده بودند از او خواستم چادر خیسش را روی بخاری خشک کند. از او پرسیدم چرا خودتان با این شرایط دنبال دانش آموزتان می آیید؟ مگر او خودش نمی تواند به منزل بیاید؟ او با اشاره به فرزندش که روی پای خودش گذاشته بود، گفت: این فرزندم دانش آموز کلاس سوم همین مدرسه ی ابتدایی کناری است. باورم نمی شد آن بچه ی روی ویلچر کلاس سوم بود. دختر بچه که متوجه تعجب من شده بود، گفت: خانم من باسوادم. بعد رو به مادرش کرد و گفت: مامان کتابم را بده بخونم. مادر در حالی که دختر روی پایش بود خم شد و کیف دختر را از روی زمین برداشت و کتابی را از داخل آن در آورد و او شروع کرد به خواندن. تقریبا” خوب می خواند. ولی خیلی روان نبود و مادر نیز در خواندن کلمات با صبر و شکیبایی کمکش می کرد. بعد اتمام خواندنش کلی تشویقش کردم؛ نامش را پرسیدم. اسم او فاطمه بود و یک هدیه کوچک که در کمد کلاس داشتم به او دادم.
مادر آهی کشید و گفت: در وضع تحصیلی فاطمه مشکلی ندارم چون خودم تا کلاس پنجم سواد دارم و می توانم در درس هایش کمک کنم. مشکل من دختر بزرگم است که دانش آموز همین مدرسه است. تا پارسال درسش خوب بود امسال نمی دانم چرا عصبانی و بداخلاق شده تا کنارش می نشینم با عصبانیت دفتر و کتابش را جمع می کند و می رود. اصلا” بعضی روز ها دفتر هایش را خانه نمی آورد و می گوید در مدرسه جا گذاشته؛ هر روز یک معلمش من را می خواهد و باید بعد از برداشتن فاطمه از مدرسه ی ابتدایی این جا بیایم تا جواب افت تحصیلی اش را بدهم. به خدا دیگر خسته شده ام. او ادامه داد هر روز ناچارم یک بار اواسط روز به مدرسه بیایم و این بچه ی روی ویلچر که ناتوان از رفتن شخصی به دستشویی است به سرویس بهداشتی برده و پوشاک او را تعویض کنم. امروز هم که دیگر حوصله نداشتم، بعد از رفتن به مدرسه اش برای بردن او به دستشویی، اجازه اش را گرفتم و با هم آمدیم این جا. چون یکی دیگر از معلمان از وضع درسی دختر بزرگم ناراضی است از او خواسته تا مادرش را بیاورد مدرسه به همین خاطر زود رسیدم.
وقتی که این مادر داشت حرف می زد، مدام این جمله در ذهنم تکرار می شد که بار الها ما انسان ها چه نعمت هایی داریم و حس نمی کنیم. مادری هر روز صبح وقتی فرزندش را به مدرسه می آورد باید ساعاتی بعد دوباره برای بردن فرزندش به سرویس بهداشتی به مدرسه برود و ما انسان ها چقدر ناسپاس هستیم و شاید ساده از کنار نعمت سلامتی که خدا به اعضای خانواده هایمان داده عبور می کنیم و همیشه فرزندانمان را با سایر فرزندان فامیل مقایسه و سرزنش می کنیم. او ادامه داد هر شب وقتی به رختخواب می روم تا حالا نشده به خداوند کوچکترین شکایتی کنم که چرا فرزند من دچار مشکل حرکتی است؛ ولی شکر خدا هوش خوبی در یادگیری دارد؛ همیشه با پدرم که به رحمت خدا رفته است، درد دل می کنم که آخه چرا نگذاشتی من بیشتر برم مدرسه و مانع ادامه تحصیلم شدی و نشد بیشتر از کلاس پنجم بخوانم با این که من عاشق درس و کتاب بودم؟ اگر درس خوانده بودم، حداقل به درس دختر بزرگم نیز کمک می کردم. از او خواستم در صورت تمایل نام و شماره بود و گفتم که من دبیر ریاضی هستم و اگر » ح« تماسش را به من بدهد نامش می خواهی، شماره من ر ا یادداشت کنید و در صورت نیاز دخترتان در مسائل ریاضی با من تماس بگیرید تا برایش رفع اشکال کنم. بعد از مدتی صحبت های حاشیه ای از من خداحافظی کرد و رفت.
شما عزیزان می توانید گزارش تخصصی دبیر ریاضی را به همراه اشانتیون ویژه پنج نمونه راهکار و پیشنهاد کوتاه ارزشیابی از این بخش دانلود نمایید.